کد مطلب:28889 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133

عدالت در توزیع












انسان ها غالباً در كمند كشش ها و جاذبه های مادّی و دنیوی هستند. اگر كسی یا كسانی به تمتّع های دنیوی خو كردند و زندگی را از متاع دنیوی انباشتند و در بهره وری از آن، رفاه زدگی و تنعّم پروری را پیشه خود ساختند، جدا شدن از آن، بس دشوار خواهد بود.

پس از پیامبر خدا و به روزگار خلافت خلفای سه گانه، از جمله سیاست های غلط، تطمیع چهره های موجّه، و تبعیض در بهره ور ساختن خواصّ وابسته بود. بدین سان، كسان بسیاری بركشیده شدند كه آن جایگاه عالی، شایسته آنان نبود و كسانی فرو افتادند كه به ناحق، بر آنها ظلم شده بود.

اكنون امام علیه السلام آهنگ زدودن این فاصله وحشتناك طبقاتی و نا به سامانی بهره وری كسان را از حكومت داشت و این مطلب را به صراحت، در یكی از آغازین خطبه هایش بیان كرده بود.[1].

روشن بود كه این سیاست، كسانِ بسیاری را علیه امام علیه السلام برمی انگیخت و آنان - كه غالباً از خواص و چهره های موجّه بودند -، با ترفندهای گونه گون، عوامِ بسیاری را برای توجیه مخالفت های خود و پنهان داشتن راز جدایی از علی علیه السلام به دنبال خود می كشاندند.

چنین بود كه علاقه مندان به امام علی علیه السلام مكرّر از او می خواستند كه از این سیاست، روی گردانَد و رؤسای قبایل و چهره های پرنفوذ سیاسی و شخصیت های پُر طَمطُراق بهره ور از امتیازات اقتصادی ویژه را برای مدّتی فراموش كند و با آنها و بهره وری هایشان برخورد نكند؛ امّا امام علیه السلام آن پیشنهادها را با اصول و مبانی حكومت علوی در تضاد می دید و از پذیرش آنها، تن می زد. گویا امام علیه السلام پذیرفتن آن پیشنهادها را نوعی دست كشیدن از اهداف و آرمان های حكومتی اسلام می دانست و نمی پذیرفت.

اكنون به نمونه هایی از این گونه پیشنهادها و پاسخ های امام، بنگریم:

1. در كتاب الغارات، چنین آمده است:

علی علیه السلام، از فرار مردم به سوی معاویه، نزد مالك اشتر، شكوه كرد. اشتر گفت: ای امیرمؤمنان! ما با مردمان جَمَل، با همراهی بصریان و كوفیان جنگیدیم و رأی [ همگان] یكی بود و پس از آن، اختلاف كردند و دشمنی برپا داشتند، نیّت ها سُست شد و عدالت، كم گردید؛ و تو آنان را به عدالت می خوانی و با حق، در میانشان رفتار می كنی و حقّ فروافتادگان را از مهتران می ستانی و آنان، نزد تو بر فروافتادگان، برتری ندارند.

گروهی از آنان كه با تو بودند، وقتی به این امر مبتلا شدند، ناله سر دادند و از این عدالت، اندوهناك گشتند. [ امّا] هدیه های معاویه، نزد ثروتمندان و بزرگان بود و جان مردم به سوی دنیا پَر كشید، و كسانی كه دل به دنیا نمی سپارند، اندك اند؛ و بسیاری شان، كسانی اند كه حق را دور می افكنند و با باطل، همراهی می كنند و دنیا را ترجیح می دهند. اگر بر آنان بذل و بخشش كنی، گردن های مردم به سوی تو كشیده می شود و خیرخواهی شان را به سوی خود می كشانی و دوستی شان برایت خالص می گردد. خداوند، كارت را سامان دهد - ای امیرمؤمنان - و دشمنت را نابود گردانَد و جمعیّت آنان را پراكنده سازد و حیله ایشان را سست گرداند و كارهاشان را پراكنده كند، كه او به آنچه می كند، داناست.

علی علیه السلام در پاسخ او، خدا را سپاس گفت و بر او درود فرستاد و فرمود: «امّا آنچه گفتی؛ رفتار و منشم برپایه عدالت است. به درستی كه خداوند می فرماید: «مَّنْ عَمِلَ صَلِحًا فَلِنَفْسِهِ ی وَ مَنْ أَسَآءَ فَعَلَیْهَا وَ مَا رَبُّكَ بِظَلَّمٍ لِّلْعَبِیدِ؛[2] هركه كار شایسته كند، به سود خود اوست؛ و هركه بدی كند، به زیان خود اوست، و پروردگارِ تو به بندگان [ خود]، ستمكار نیست»؛ و من از این كه كوتاهی كرده باشم در آنچه گفتی، هراسان ترم.

و امّا آن كه بر زبان آوردی كه حق بر آنان گران است و بدین سبب از ما جدا شدند؛ پس خداوند، آگاه است كه آنان از ستمِ [ ما] از ما جدا نشدند و آن گاه كه از ما كناره گرفتند، به عدالت، فراخوانده نشدند؛ [ بلكه] جز دنیای فانی را كه گویا از آن جدا شده اند، نجُستند و روز رستاخیز، مورد بازخواست قرار گیرند كه آیا دنیا را طلب كردند یا برای خدا رفتار كردند.

و امّا داستان بذل و بخشش و خریدن مردان كه بر زبان راندی، به درستی كه ما را توان آن نیست كه از ثروت های عمومی، به هركس بیش از حقّش بپردازیم، كه خداوند فرمود و سخنش حقّ است: «كَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِیرَةَم بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّبِرِینَ؛[3] بسا گروهی اندك كه بر گروهی بسیار، به اذن خدا پیروز شدند، و خداوند، با شكیبایان است».

و محمّدصلی الله علیه وآله را به تنهایی برانگیخت و پس از مدّتی، اندكِ او را بسیار كرد و گروهش را پس از خواری، عزیز گردانید، و اگر خداوند بخواهد، ما را برای كار بگمارد و دشواری ها را برایمان هموار گرداند و سختی ها را آسان سازد.

و من آنچه از اندیشه تو را كه خشنودی خدا در آن است، پذیرا هستم و تو از امین ترین یاران منی و مورد اعتمادترین آنها و خیرخواه ترین و صاحب نظرترین آنان نزد منی».[4].

2. در همان كتاب، از ربیعه و عماره، چنین گزارش شده است:

گروهی از یاران علی علیه السلام نزد او رفتند و گفتند: ای امیرمؤمنان! این ثروت ها را ببخش و اشراف و بزرگان عرب و قریش را بر آزاد شده های غیر عرب، برتری ده، و نیز آن كه را از مخالفت فراوانش هراس داری [ برتری ده].

[ ربیعه] گوید: آنان، این سخن را از آن رو گفتند كه معاویه، با آنان كه به سویش می رفتند، چنین می كرد.

علی علیه السلام به آنان فرمود: «آیا مرا فرمان می دهید كه پیروزی را با ستم بجویم؟ به خدا سوگند، چنین نكنم تا خورشید طلوع می كند و ستاره ای در آسمان می درخشد. به خدا سوگند، اگر این ثروت ها از آنِ من بود، به برابری میانشان رفتار می كردم، چه رسد كه اینها اموال عمومی است».[5].

3. سهل بن حُنَیف - كه فرماندار امام علی علیه السلام در مدینه بود -، نامه ای برای حضرت فرستاد و گزارش داد كه گروهی از مردم مدینه به معاویه پیوسته اند. امام علیه السلام در پاسخش نوشت:

پس از حمد و سپاس خدا؛ به من خبر رسیده كه گروهی از مردمی كه نزد تو به سر می برند، پنهانی نزد معاویه می روند. دریغ مخور بر این كه شمارِ مردانت كاسته می شود و كمكشان از دستت می رود. در گم راهی آنان و رهیافتگی تو، فرارشان از هدایت و حقیقت به سوی كوری و نادانی بس!

آنان، مردم دنیایند و بدان رو كرده و شتابان در پی اش افتاده اند. عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و آن را فهم كردند و دانستند كه مردم، در نظر ما در برابر عدالت و حق برابرند. پس به سوی برتری جویی گریختند. دور باشند از رحمت خدا!

به خدا، آنان از ستمی نگریختند و به عدالت نرسیدند و ما در این كار، امیدواریم كه خداوند، دشواری ها را هموار و سختی ها را آسان سازد، إن شاء اللَّه! والسلام![6].









    1. ر. ك: ج 4، ص 143، ح 1339.
    2. فصّلت، آیه 46.
    3. بقره، آیه 249.
    4. ص 187 (عدالت در توزیع).
    5. ص 187 (عدالت در توزیع).
    6. ص 187 (عدالت در توزیع).